کد مطلب:319174 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:263

نه وجه استدلال
مؤلف بهائی (روحی روشنی) در باب خاتمیت از نه طریق ببیان مطلب پرداخته به این شرح:

1 - نبی - خاتم 2 - قیامت 3 - تجدید شریعت 4 - امام 5 - روز خدا و رب 6 - مهدی و عیسی 7 - آئینه ی رحمان 8 - چگونه اعتراض میكنند؟ 9 - عقل چه میگوید؟

و نگارنده مقصود و دعوی مؤلف را در هر بخش بطور اجمال و اختصار نقل نموده و ببیان پاسخ میپردازد:

1 - نبی - نگارنده ی خاتمیت ادعا نموده: «بزرگترین حجابی كه مانع عرفان و ایقان مسلمین گردیده و آنها را از شاطی بحر عرفان و معرفت حضرت رحمن محروم كرده كلمه ی خاتم النبیین است و حدیث لا نبی بعدی، در صورتیكه معنی آن نه آن چنانست كه مسلمین پنداشته اند و آیه ی قرآن مجید و احادیث بهیچوجه دلالت بر عدم تجدید شریعت نمینماید.» و پس از آن شرحی در این باب نقل «از فرائد گلپایگانی» و كتاب «درج لئالی هدایت» نوشته ی «اشراق خاوری» و «تبیان و برهان» نوشته ی «احمد حمدی»
كه عموما از داعیان و مبلغین امر بهاء هستند آورده و چنین نتیجه گرفته است كه نبی در لغت غیبگو را گویند، یعنی كسیكه ملهم به الهامات الهی بوده و از آینده و غیب سخن بگوید، از این لحاظ بیشتر به انبیای بنی اسرائیل اطلاق می شود زیرا انبیای بنی اسرائیل بوسیله ی رؤیا از امور آتیه خبر داده و وعود الهیه را بمردم القا می كردند، از قبیل «اشعیا» و «دانیال» و «حز قیال نبی» و غیره. این انبیاء در ظل دیانت مقدسه ی تورات بوده، بترویج احكام آن میپرداختند و ابدا دارای شریعت تازه نبودند، ولی رسول بقول معروف پیغمبران مستقل را گویند، كه مستقیما بوسیله ی امواج روحانی و اشعه ی رحمانی با ذات منیع لا یدرك الهی ارتباط داشته، و دارای كتاب جدید و شرع جدید میباشند، و در جای دیگر گوید:

«مقصود از رسول كسی است كه من عندالله مأمور تشریع شرع جدید باشد و نبی كسی است كه مأمور بترویج و نگاهبانی شریعت قبل باشد و بعبارت دیگر گوئیم رسول آنست كه دارای كتاب باشد و نبی آنستكه كتابی از طرف خدا بر او نازل نشود» و منظور مؤلف آنست كه نتیجه بگیرد و مراد آیه ی شریفه ی «ما كان محمدا با احد من رجالكم و لكن رسول الله و خاتم النبیین [1] و «مضمون كلام پیغمبر در حدیث شریف نبوی خطاب به امام علی بن ابیطالب علیه السلام» انت منی بمنزلة هارون
من موسی الا انه لا نبی بعدی [2] آن است كه پس از محمد بن عبدالله (ص) نبوت رؤیائی و تبعی ختم و تمام شده و دیگر وحی و الهام رؤیائی وجود ندارد، و بوجود حضرت خاتم الانبیاء (ص) شب ظلمانی بپایان رسید و شمس حقیقت طالع شد و نبوت (بمعنی مذكور) بوصایت تبدیل گشته و بنابراین ظهور نبی صاحب شریعت و دین جدید نفی نشده.

و اینك نص عبارت مؤلف در صفحه ی 23 خاتمیت: (با ظهور حضرت رسول اكرم عیه آلاف التحیة و الثناء مقام نبوت به وصایت تبدیل یافت و بجای «كذا رأیت فی الرویا» «كانی أشاهد» و «كانی أری» ثابت و محقق گردید و حضرت امیرالمؤمنین ببیان «من كنت مولاه فهذا علی مولاه» كه از فم مطهر حضرت رسول جاری شد بوصایت آنجناب منصوب گردید و رسما بجانشینی آن حضرت انتخاب شد و معنی خاتم النبیین و حدیث لا نبی بعدی واضح و آشكار گردید، و با ظهور شمس حقیقت شب دیجور بپایان رسید و هنگام رؤیا و مشاهدت فرا رسید، اینست كه حضرت رسول بخاتم النبیین مخاطب گشت و من فی الامكان را از عظمت مقام و اهمیت مقال مطلع و آگاه ساخت و ائمه ی اطهار علیهم آلاف التحیة و الثناء را مقامی رفیعتر و مرتبتی بالاتر عنایت فرموده رؤیا را بمشاهده مبدل كرد این است منظور و مقصود از خاتم النبیین و حدیث لانبی بعدی.

قارئین محترم توجه دارند كه نویسنده ی عبارات مذكور در فوق
در این فصل اعتراف ضمنی دارد بر اینكه معنی ختم در آیه ی شریفه ی خاتم النبیین بمعنی آخر و اتمام امر است. منتهی در كلمه ی نبی بحث نموده و میگوید: «بعث رسول ونبی صاحب شریعت ختم نشده، بل ظهور انبیای تابع و غیر مستقل كه در خواب ملهم شوند ختم گردیده است» و در مبحث پنجم كتاب «روز خدا و رب» می گوید: «اهل بهاء را عقیدت چنانست كه مواعید اسلام تحقق یافته و دو ظهور اعظم كشف نقاب فرموده، و عالم را به اشراق انوارش منور فرموده، اعدای نبوتی در بین نیست تا معارض خاتم النبیین باشد و بیان مطلبی نه، تا مخالف قرآن و مافی القرآن شود در این عبارت نیز مؤلف صریحا ادعای نبوت را پس از اسلام معارض خاتم النبیین و قرآن و ما فی القرآن میداند و همچنین در بحث نبی فصل یك میگوید:

«بنابراین جمله ی خاتم النبیین دلالت بر ختم و انقطاع بعث رسول ندارد، زیرا هر رسولی نبی نیست تا از ختم نبوت ختم رسالت هم لازم آید.»

و باز در این عبارت مؤلف كلمه ی ختم را بمعنی صحیح آن پذیرفته و آنرا درباره ی انبیاء (به آن معنی كه خودش فهمیده) مصداق میدهد. ما اقرا و اعتراف وی را دائر بر اینكه ادعای نبوت معارض با خاتم النبیین میباشد و اصولا ادعای اهل بهاء نبوت نیست و كلمه ی خاتم بمعنی آخر و پایان است تأیید نموده و در فصل آینده در تحقیق خاتمیت مورد استفاده قرار میدهیم و اینك بجواب مطلب مؤلف در معنی كلمه ی نبی میپردازیم.

[1] نباشد محمد (ص) پدر كسي از مردان شما، وليكن فرستاده ي خدا و خاتم پيغمبران است.

[2] نسبت و منزلت تو از من، منزلت هارون از موسي است، جز اينكه پس از من پيغمبري نباشد.